آخرین مطالب پیوندهای روزانه پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان
|
عزیز جون
نظرات شما عزیزان:
سلام وبت خیلی جلبه مریم جون
دوست داشتی به منم سربزن.پاسخ:ممنون عزیزم
قالب وبت خوشجله اخه مثله قالب وب خودمهدر کل وبتم خوشجله
ali_7
ساعت8:12---21 آبان 1390
پاسخ: خداوندا! به تمام فرشتگانت بسپار در لحظه لحظه نیایش خویش دوستان ما را از یاد نبرند…
سلام ممنون که به وبم سر زدی وبت خیلی جالبه و قشنگه
این مطلب هم واقعا قشنگ بود
ستمال كاغذی به اشك گفت:
قطره قطره*ات طلاست یك كم از طلای خود حراج می*كنی؟ عاشقم با من ازدواج می*كنی؟ اشك گفت: ازدواج اشك و دستمالِ كاغذی! تو چقدر ساده*ای خوش خیال كاغذی! توی ازدواج ما تو مچاله می*شوی چرك می*شوی و تكه*ای زباله می*شوی پس برو و بی*خیال باش عاشقی كجاست! تو فقط دستمال باش! دستمال كاغذی، دلش شكست گوشه*ای كنار جعبه*اش نشست گریه كرد و گریه كرد و گریه كرد در تن سفید و نازكش دوید خونِ درد آخرش، دستمال كاغذی مچاله شد مثل تكه*ای زباله شد او ولی شبیه دیگران نشد چرك و زشت مثل این و آن نشد رفت اگرچه توی سطل آشغال پاك بود و عاشق و زلال او با تمام دستمال*های كاغذی فرق داشت چون كه در میان قلب خود دانه*های اشك كاشت. fadat besham maryam jan linket kardamپاسخ:خیلی شعر زیبایی بود ممنون
میتوانم کسی باشم که آسمانش پرستاره است ، رنگ عشق را ندیده ولی عاشق است.
میتوانم شمعی باشم که عاشق هزار پروانه است ، سوختن پروانه را باور ندارد و مثل خورشید گرم گرم است. میتوانم سرابی باشم برای دلها ، زخمی باشم برای دردها ، سنگی باشم برای شکستنها. میتوانم بشکنم دلها را، به بازی بگیرم قلبها را ، و بسوزانم نامه ها را. میتوانم دو رنگ باشم یک قلب رنگارنگ داشته باشم ، میتوانم در آغوشها بخوابم و آرام باشم. در مرامم نیست اینگونه باشم ، دلی سیاه و قلبی پر ازدحام داشته باشم . آسمانی بی ستاره دارم ، قلبی آواره دارم ، نه شمع هستم و نه خورشید ، من یک دل مهتابی دارم. من که دلم پر از درد است پس چگونه مرحمی برای دردهایم باشم؟ من که خود یک دلشکسته ام ، در غم عشق نشسته ام پس چگونه باید آرام باشم. نمیتوانم بنویسم قصه رفتنها ، غرق شدن در سراب دلها را . مینویسم که اسیر دلهای بی وفا بودم ، هنوز قصه تمام نشده ، من نیز قربانی یک عشق دروغین بودم. mamnonam maryam jan ke be man sar zadi webe to ham kheyli ghashange age dusdari tabadule link konim khabaram konپاسخ: گلبرگ به نرمی چو بر و دوش تو نیست مهتاب به جلوه چون بنا گوش تو نیست پیمانه به تاثیر لب نوش تو نیست آتشکده را گرمی آغوش تو نیست
|
||||||||||||||||||||||
|